عناوین این صفحه
-
طبق قانون عمل کردیم
-
آزمون در لیست خریدهای تابستانی میلان
-
پرسپولیس با نصف نفرات فعلیاش هم تراکتور را شکست میدهد
-
نوله، تاج را از سر نادال انداخت
-
رویای آتزوری
-
بشار - نوراللهی؛ رفقا به جان هم میافتند
-
کسی میتواند قایدی را متوقف کند؟
-
بازیکنان حرفهای ما نسخه عراق را میپیچند
-
شیخ دیاباته در دسترس نیست
-
دیداری که سرنوشت خطیبی را تعیین میکند
-
هاشمی و داودی به جای طلاییهای ریو
-
تحلیلهای غلط!
-
سرنوشتساز، نه فقط برای صعود
-
قایدی: سبک بازیام شبیه خداداد عزیزی است
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
نظر شما در خصوص طراحی سایت جدید ایران ورزشی چیست؟
- عالی
- خوب
- متوسط
- ضعیف
شماره : 6782 /
۱۴۰۰ يکشنبه ۲۳ خرداد
واکنش فدراسیون فوتبال به ادعای 3 بر صفر شدن بازی کامبوج
طبق قانون عمل کردیم
تیم ملی فوتبال ایران در دور برگشت انتخابی جامجهانی به مصاف کامبوج رفت و این تیم را با نتیجه ۱۰ بر صفر شکست داد. بعد از این دیدار برخی رسانهها با اشاره به پوشیدن شماره ۱۱ وحید امیری توسط میلاد سرلک در برابر کامبوج اشاره کردند و این اتفاق را تخلف دانستند. همچنین در این دیدار مرتضی پورعلیگنجی در حالی شماره 8 ایران را به تن داشت که پیشتر احمد نوراللهی در دور رفت همین مسابقات با این پیراهن به میدان رفته بود.
با توجه به این اتفاق، برخی رسانهها گمانهزنی کردند که این اتفاق ناشی از سهلانگاری مسئولان تیم ملی بوده و احتمالاً با برخورد فیفا و 3 بر صفر شدن نتیجه بازی همراه خواهد شد.
فدراسیون فوتبال در توضیح این اتفاق و رد ادعای تخلف از سوی تیم ملی و 3 بر صفر شدن بازی به سود رقبا نوشت: «با استناد به بند ۵ ماده ۲۴ آییننامه برگزاری مسابقات جامجهانی شماره پیراهنها میبایست از یک تا ۲۳ و بهصورت پشت سر هم باشد. از آنجایی که بهدلیل شیوع بیماری کرونا در ثبت اسامی بازیکنان طبق آخرین بخشنامه که از سوی کنفدراسیون صادر شد، فدراسیونها میتوانستند ۲۸ بازیکن در لیست ثبت کنند، پس از مصدومیت وحید امیری، میلاد سرلک که پیش از این در لیست کلی ثبت شده بود به لیست بازیکنان تیم در منامه اضافه شد. اما از آنجایی که طبق قانون نباید شماره پیراهنها از عدد ۲۳ بیشتر باشد، شماره امیری به او اختصاص یافت.
ذکر این نکته خالی از لطف نخواهد بود که اخطار با نام بازیکن ثبت میشود و نه شماره پیراهن او، بهعنوان مثال رحمان احمدی در تیم پرسپولیس دارای اخطار و محرومیت بود اما فصل بعد با سپاهان به میدان مسابقات لیگ قهرمانان آسیا رفت و بهدلیل تخلف، بازی سپاهان ۳ بر صفر شد، در حالی که شماره پیراهن احمدی در سپاهان و پرسپولیس یک عدد نبود. در نتیجه اخطار روی اسم بازیکن ثبت میشود.
همچنین این ادعا در حالی مطرح شده بود که در دور رفت همین مسابقات مسعود شجاعی و رامین رضاییان شمارههای 7 و ۲۳ را به تن داشتند و حتی شجاعی بهعلت اخراج مقابل عراق، جلوی کامبوج محروم بود اما در غیاب کاپیتان و مدافع راست سابق تیم ملی، علیرضا جهانبخش و مهدی قایدی شمارههای 7 و ۲۳ را به تن کردهاند.»
همه چیز بستگی به زلاتان دارد
آزمون در لیست خریدهای تابستانی میلان
باشگاه میلان هم نسبت به جذب مهاجم ایرانی تیم فوتبال زنیت سنپترزبورگ علاقهمند است.
روزنامه ایتالیایی «گاتزتا دلو اسپورت» ایتالیا گزارش داد وضعیت جسمانی زلاتان ابراهیموویچ طوری است که مدیران باشگاه میلان را به فکر تقویت خط حمله روسونری انداخته است. قرار است در انتهای ماه جاری میلادی روی مهاجم سوئدی میلان تستهای جدیدی انجام شود تا مشخص شود که آیا زانوی چپ او نیاز به عمل جراحی دارد یا خیر!
بر اساس این گزارش در صورتی که ایبرا نیاز به عمل جراحی داشته باشد، تقویت خط حمله تیم تحت هدایت استفانو پیولی اولویت اول مدیران این باشگاه خواهد بود و گفته میشود اولیویه ژیرو مهاجم فرانسوی چلسی به روسونری ملحق خواهد شد، اما کنار او میلانیها چشم به جذب یک مهاجم دیگر خواهند داشت.
«گاتزتا دلو اسپورت» همچنین از علاقه پائولو مالدینی مدیر فنی تیم میلان و فدریکو ماسارا مدیر ورزشی روسونری به جذب سردار آزمون مهاجم 26ساله زنیت سنپترزبورگ خبر داد. طبق این گزارش میلانیها برای اینکه وضعیت این مهاجم ایرانی در بازار نقلوانتقالات را جویا شوند با مدیران باشگاه زنیت تماس گرفتهاند.
میلان در زمان حاضر اقدامی برای جذب آزمون انجام نمیدهد و منتظر تعیین وضعیت زلاتان است تا براساس آن اقدام کند. آزمون که تنها یک فصل دیگر از قراردادش با زنیت باقی مانده است، فصل اخیر در 29 بازی از رقابتهای مختلف، آمار 19 گل زده و 6 پاسگل را از خود بهجای گذاشت.
گزینه دیگر میلان برای تقویت خط حمله، مائورو ایکاردی مهاجم آرژانتینی پاریسنژرمن است. مهاجم پیشین اینتر میتواند با قرارداد قرضی به روسونری ملحق شود، به شرطی که PSG بپذیرد بخشی از حقوق وی را بپردازد.
پیش از این بحث علاقهمندی باشگاههای ایتالیایی همچون لاتزیو، رم، ناپولی و آتالانتا به جذب سردار آزمون مطرح بود.
رافت: مدیریت و هیأت مدیره نباید اجازه تکرار اتفاقات تلخ قبل از بازی با اولسان را بدهد
پرسپولیس با نصف نفرات فعلیاش هم تراکتور را شکست میدهد
گفت و گو
ناصرقراگزلو
پایان رافت مهاجم سابق پرسپولیس معتقد است تیم پرسپولیس فعلی با بازیکنان بسیار خوبی که در اختیار دارد یکی از بهترین و پرمهرهترین تیمهای تاریخ پرسپولیس است که حتی میتواند در نتایج تیم ملی هم نقش مهمی را ایفا کند در رابطه با برپایی دیدار حساس پرسپولیس مقابل تراکتور به میزبانی پرسپولیس در فینال و نارضایتی یحیی گلمحمدی از برنگشتن امیری و بعضی از مسائل روز پرسپولیس با پایان رافت گفت و گویی داشتیم که ماحصل آن از نظرتان میگذرد.
یحیی گلمحمدی به جهت مصدومیت بازیکنان کلیدی و در اختیار قرار ندادن امیری که با وجود مصدومیت در اردوی تیم ملی مانده برای دیدار سوپر جام ابراز ناراحتی و به نوعی نارضایتی داشته. با این اوصاف شما چه تحلیلی از این مسائل دارید؟
بالاخره مسئولیت فنی تیم برعهده سرمربی تیم است از همین رو توقع مردم و هواداران از یحیی که همگی قهرمانی دیگری را از سرمربی تیمشان طلب میکنند موجب شده تا سرمربی تیم حتماً درصدد کسب عنوان قهرمانی دیگری برای پرسپولیس و تکمیل کردن قهرمانی فصل قبل تیمش در لیگ با قهرمانی سوپر جام باشد. من فکر میکنم یحیی حق دارد به جهت مسئولیتی که دارد نگران باشد چون اگر وحید امیری هم مصدوم شده باید مانند کمال کامیابینیا که به دلیل آسیبدیدگی اردوی تیم ملی را ترک کرد و به ایران بازگشت امیری هم به ایران باز میگشت و در تیم پرسپولیس مداوا میشد. در واقع روال حرفهای و مرسومش این بود که او هم باید به ایران میآمد و حرف یحیی به لحاظ حرفهای کاملاً درست است. چه بسا که امیری نمیتواند در بازی حساس مقابل عراق که بازی تعیینکنندهای هم برای ما محسوب میشود تیم ملی را همراهی کند.
پرسپولیس برای سوپر جام بازیکن مصدوم و البته خسته به بهانه حضور پرتعداد بازیکن در اردوی تیم ملی کم ندارد این موضوع برای پرسپولیس در فینال سوپر جام گران تمام نخواهد شد؟
بالاخره یک هفته دیگر به بازی سوپر جام بیشتر نمانده است و جدا از امیری و کمال بقیه ملیپوشها هم خسته در اختیار سرمربی پرسپولیس قرار میگیرند که این امر تبعات منفی خودش را دارد و این موضوع زمانی بیشتر خودش را نشان میدهد که پرسپولیس بازیکنان زیادی را در جمع ملیپوشان فعلی دارد و فکر کنم 80-70 درصد بازیکنان فعلی تیم ملی را پرسپولیسیهای قدیم و جدید تشکیل دادهاند، این در حالی است که تراکتوریها بدون دغدغه تمرین میکنند و احیاناً اردو برپا میسازند و فارغ از مشکلات بزرگ پرسپولیس خودشان را آماده بازی با پرسپولیس در فینال سوپر جام میسازند اما با همه مشکلات ریز و درشتی که برای پرسپولیس وجود دارد من اعتقاد دارم که تیم پرسپولیس فعلی آنقدر خوب است که با پنجاه درصد نیروهایش هم میتواند تراکتور را شکست داده و افتخاری دیگر و جام دیگری را در ویترین پرافتخارترین تیم ایران قرار دهد؛ ویترینی که خیلی جام به خودش دیده و واقعاً تیم دیگری در ایران نمیتواند در مقام قیاس با پرسپولیس حرف چندانی برای گفتن داشته باشد.
به نظرتان چرا امیری مصدوم که نمیتوانست در مقابل کامبوج و عراق بازی کند در اختیار پرسپولیس قرار نگرفت ؟!
من فکر میکنم فدراسیون در این زمینه میتوانست بهتر عمل کند و با هماهنگی که با باشگاه پرسپولیس انجام میداد مانند کمال، امیری را هم به ایران باز میگرداند. بالاخره پرسپولیس مدافع عنوان قهرمانی و یکی از شانسهای اصلی برای کسب جامهای دیگر جدا از لیگ برتر است به همین دلیل فدراسیون باید نسبت به تیم پرسپولیسی که در تیم ملی بیشترین بازیکن را دارد و در مسابقات لیگ قهرمانان هم در چند سال اخیر به نوعی برای ایران آبروداری کرده و حتی در کسب سهمیه هم نقش مهمی را ایفا کرده، تعامل بیشتری داشته باشد.
پرسپولیس فعلی مانند زمان مربیگری برانکو قادر است که سهگانه را بزند؟
معتقدم تیم فعلی پرسپولیس یکی از پرمهرهترین و بهترین و کاملترین تیمهای تاریخ پرسپولیس است و با پتانسیل بالایی که پرسپولیس به لحاظ فنی و مهرههای بسیار خوب دارد حتماً یحیی قادر است با توجه به داشتههایش سهگانه زمان مربیگری برانکو را تکرار کند و حتی فراتر از آن قهرمان لیگ قهرمانان آسیا هم بشود.
اما خطراتی مانند بدهی بزرگ به کالدرون و خطر کسر امتیاز و جدایی چند بازیکن مانند نوراللهی و کنعانیزادگان و بعضی از مشکلات دیگر هست که به نظر شانس تکرار موفقیت را برای پرسپولیس اندک میسازد.
بله مشکلات برای تیمهای بزرگ همیشه وجود داشته و امری اجتنابناپذیر است و باشگاه برای حل مشکلات اخیر با چالشهای زیادی مواجه شده است اما در این بین نقش باشگاه و تدبیر مدیریت و تصمیمات هیأت مدیره در حل مشکلات بزرگ پرسپولیس بسیار مهم و تأثیرگذار است و باشگاه باید هوشیار باشد و به گونهای برنامهریزی کند که از این مقطع سخت و سرنوشتساز فعلی تیم پرسپولیس را به سلامت عبور دهد. بالاخره مطالبات پرسپولیس از آسیا رقم کمی نیست و با تعامل با کارگزار جدید میتوان خیلی از مشکلات فعلی را حل کرد و اجازه نداد از پرسپولیس امتیاز کسر شود. پرسپولیس ستارههای بزرگی مانند شجاع و علیپور و ترابی را از دست داد که در مقطعی تیم را با مشکل مواجه ساخت به همین دلیل باشگاه نباید اجازه دهد بازیکنان شایستهای مانند کنعانیزادگان که ظاهراً قطریها او را به شدت مد نظر قرار دادهاند یا احمد نوراللهی و مهرههای دیگرشان را از پرسپولیس جدا سازند. جدا از این مسأله واقعیت دیگری هم در مورد پرسپولیس وجود دارد و آن مسأله به این امر باز میگردد که پرسپولیس بعد از کسب قهرمانیهای متعدد در ایران و آسیا، دشمن هم کم ندارد؛ کسانی که دوست ندارند و نمیخواهند پرسپولیس باز هم قهرمان شود؛ تیمی که کاملترین تیم چند سال اخیر ادوار پرسپولیس است و حتی میتواند قهرمان آسیا شود. پرسپولیس قبل از بازی با اولسان کره جنوبی از بابت بروز بعضی از مسائل حاشیهای و از دست دادن ستارههایش بسیار متضرر شد و به دلیل حاشیههایی که برایش به وجود آوردند و ستارههای ارزشمندی که از تیم گرفتند نهایتاً از عنوان قهرمانی محروم ساختند به همین دلیل مدیریت و هیأت مدیره پرسپولیس نباید اجازه دهند که اتفاقات تلخ قبل از فینال لیگ قهرمانان آسیا مقابل اولسان بار دیگر برای پرسپولیس تکرار شود و تیم در عین شایستگی از کسب عنوان قهرمانی محروم بماند. امیدوارم مدیریت و هیأت مدیره باشگاه موقعیت بسیار حساس پرسپولیس را درک کنند و دغدغههای بحق یحیی را برطرف ساخته و با حل مشکل طلبکاران و جلب رضایت بازیکنانی که قصد جدایی دارند تیم را سر و سامان داده و به عناوین قهرمانی دیگر خصوصاً قهرمانی در آسیا که بعد از درو کردن جامهای داخلی برای پرسپولیس ضروری به نظر میرسد رهنمون سازند.
امروز، فینال اوپن فرانسه
نوله، تاج را از سر نادال انداخت
در مسابقهای که خیلیها از همین حالا آن را بهترین بازی تاریخ تنیس نامیدهاند، مرد شماره یک رنکینگ این رشته نواک جوکوویچ سلطان زمینهای رُسی رافائل نادال را از تخت پادشاهیاش پایین آورد تا نوار قهرمانیهای متوالی رقیب اسپانیاییاش قطع شود. در نبردی تماشایی میان دو تن از برترین تنیسورهای تاریخ، مرد 34 ساله صرب با وجود آنکه ست اول مصافش مقابل مرد شماره 2 تنیس جهان را با نتیجه 6 بر 3 باخته بود، ستهای بعدی را با نتیجه 6 بر 3، 7 بر 6 و 6 بر 2 برد و به عنوان دومین فینالیست به بازی پایانی دومین گرنداسلم فصل صعود کرد. به این ترتیب جوکوویچ در پایان این مصاف 4 ساعت و 11 دقیقهای موفق شد از صعود نادال به فینال رولان گاروس برای ششمین سال متوالی جلوگیری کند. نادال در حالی با اوپن فرانسه خداحافظی کرد که پیش از این در هر 26 بازیاش در مرحله نیمه نهایی این رقابتها پیروز و راهی فینال شده بود.
چیزی که پیروزی جوکوویچ را تحسینبرانگیزتر جلوه میداد، بازگشت باشکوه او با وجود باخت هر 5 گیم نخست ست اول مسابقه بود. او مزد استقامت و نباختن روحیهاش به خاطر شروع توفانی نادال را با صعود به فینال و زنده نگه داشتن شانس کسب نوزدهمین قهرمانیاش در گرنداسلمها و رسیدن به یکقدمی نادال و راجر فدرر به عنوان پرافتخارترین تنیسورها با 20 قهرمانی گرنداسلم را گرفت. حالا فقط یک تنیسور 22 ساله از یونان به نام استفانوس سیتسیپاس سر راه جوکوویچ و دومین قهرمانی در اوپن فرانسه قرار دارد. نوله امروز بیستونهمین حضورش در فینال گرنداسلمها و ششمین حضورش در فینال اوپن فرانسه را تجربه خواهد کرد و یک پیروزی دیگر 1/9 میلیون دلار دلار دیگر که پاداش قهرمانی در این مسابقات است به داراییهای ستاره صرب اضافه خواهد کرد. نایب قهرمان هم 950 هزار دلار خواهد گرفت.
بعد از فتح اولین گرنداسلم فصل، اوپن استرالیا در ماه فوریه، جوکوویچ حالا میتواند دومین گرنداسلم متوالیاش در سال 2021 را هم کسب کند و به سمتی پیش برود که او را به دومین فتح کننده هر چهار گرنداسلم تنیس در یک فصل تبدیل میکند. تنها کسی که توانست تمام گرنداسلمهای یک فصل از رقابتهای تنیس را فتح کند، راد لاور بود که سال 1962 به عنوان یک تنیسور آماتور و سال 1969 به عنوان یک تنیسور حرفهای موفق به انجام این کار شد. اگر جوکوویچ امروز قهرمان شود و ماه آینده هم ویمبلدون را فتح کند، با فدرر و نادال در کسب 20 قهرمانی گرنداسلم برابر میشود.
اما نادال با قبول شکست، فعلاً با راجر فدرر برابر میماند و برای شکست رکورد اسطوره سوئیسی باید تا ماه آینده صبر کند. نادال 35 ساله، 13 تا از 20 قهرمانیاش در گرنداسلمها را در رولان گاروس کسب کرده و پیش از این در 108 بازیاش در این تورنمنت تنها 3 تا را باخته بود. از این سه باخت، 2 بار آن برابر جوکوویچ و یک بار دیگر مقابل روبین سودرلینگ بوده که اکنون بازنشسته شده است. نادال پیش از این در مصافهای رودررو با جوکوویچ در اوپن فرانسه 7 بر یک پیش بود و در مجموع تمامی نبردهایش با ستاره صرب در زمینهای رُسی هم 19 به 7 برتری داشت. از آخرین باری که او روی زمین تخصصی خودش به جوکوویچ باخت 5 سال میگذشت.
او پس از کسب پیروزی در این مسابقه به تماشاگران حاضر در استادیوم گفت: «اگر بخواهید رافا را شکست دهید، فقط باید بهترین بازیتان را انجام دهید و امشب برای من همان شبی بود که توانستم این کار را انجام دهم. بازی کردن در این استادیوم روی این زمین مقابل رافا واقعاً باعث افتخار است. مسابقهای باورنکردنی بود، شاید بهترین بازی که من تا کنون اینجا انجام دادهام و بهترین جوی بود که تجربه کردهام.»
یکی از جذابترین بخشهای بازی نادال و جوکوویچ سومین ست بازی بود که یک ساعت و نیم به طول انجامید. بعد از این ست، اعلام شد که به خاطر شرایط خاص مسابقه، تماشاگران اجازه دارند که بازی را تا پایان تماشا کنند و مشمول مجازاتهای نقض تردد در ساعات پایانی شب (برای جلوگیری از شیوع کرونا) نخواهند شد. آنها به محض اطلاع از این موضوع شروع به تشویق کردند چون میدانستند که دارند یکی از تاریخیترین بازیهای تنیس در تمامی ادوار را تماشا میکنند. جوکوویچ در ست چهارم، 5 گیم متوالی را برد و آن زمان بود که نادال شروع به لنگیدن کرد و نشانههای عود کردن مصدومیتش از ناحیه قوزک نمایان شد. بعد از گیم پنجم مصدومیت به حدی او را آزار داد که مجبور شد تحت مداوا قرار بگیرد. با این وضعیت، فشاری که جوکوویچ روی نادال آورد مضاعف شد و مرد صرب کار حریف اسپانیایی را یکسره کرد، رو به تماشاگران حاضر در ورزشگاه تعظیم کرد و مشتهایش را به آسمان برد.
منبع: فوربز
آغاز درخشان جام ملتهای اروپا برای ایتالیا
رویای آتزوری
جام ملتهای اروپا از این بهتر نمیتوانست برای ایتالیا آغاز شود. این شبی بود که آنها بهترینهای گذشته و حال حاضر خود را به نمایش گذاشتند.
کمتر کسی تیم روبرتو مانچینی را بخت اول قهرمانی یورو میدانست اما آنها در فرم خوبی بودند و برای اولین بار در جام ملتهای اروپا، در یک بازی سه گل زدند. این آمار درخشانی است، چرا که آنها سه بار به فینال راه یافته و یک بار هم قهرمان شدهاند، ولی تاکنون چنین عملکردی نداشتهاند. آلن شیرر، کاپیتان سابق تیم ملی انگلیس گفت: «آنها پیامی به همه فرستادند.» اما سه سال پیش اوضاع ایتالیا این نبود. آنها در آن سال به شکلی باورنکردنی جام جهانی را از دست دادند. ایتالیا پس از آمدن مانچینی، در پنج بازی اول خود دو بار شکست خورد اما مربی سابق منچستر سیتی اوضاع را برگرداند و توانست تیمش را در 28 بازی شکستناپذیر نگه دارد. آنها 9 بازی پیاپی پیروز شدند و در تمامی این دیدارها دروازهشان را بسته نگه داشتند.
میکا ریچاردز، مدافع سابق سیتی میگوید: «مردم اغراق میکنند اما شما میخواهید بازی اولتان حسابی پرسروصدا باشد و این اتفاق هم افتاد. نه تنها بازیکنان، که مربی هم شایسته احترام فراوانی است که این اعتماد به نفس را به بازیکنان داده است.»
شیرر گفت: «وقتی مانچینی آمد، ایتالیا در بحران غرق بود. او سبک بازی را عوض کرد. آنها هم با توپ عالی بودند و هم بدون توپ.»
ایتالیا آخرین بار در جام جهانی 1990 میزبان یک تورنمنت بزرگ بود و این بار که افتتاحیه یورو در ایتالیا برگزار شد، آندرهآ بوچلی، خواننده مشهور، در این مراسم مقابل 16هزار طرفدار حاضر در ورزشگاه المپیک رم، آهنگ Nessun Dorma را خواند.
مانچینی گفت: «مهم بود که در رم کار را عالی آغاز کنیم و به نظرم مردم راضی بودند. شب زیبایی بود. امیدوارم که شبهای زیبای زیادی رقم بخورد اما ما شش بازی دیگر هم داریم.»
ایتالیاییها همیشه به هنر دفاع کردن مشهور بودهاند و جورجیو کیهلینی نشان داد در 36سالگی هم مدافع قهاری است. او در دقایق پایانی بازی، مانع گلزنی بوراک ییلماز شد. ریو فردیناند گفت: «مردم متوجه این نمایش درخشان میشوند. اگر مقابل ایتالیا بازی میکنید باید بهترین عملکرد خود را داشته باشید. آنها با سیستمی که برایشان جواب داده است، از نظر تاکتیکی عالی بودهاند. دیدارهای سختتری در پیش هستند اما ایتالیا مقابل ترکیه عالی بود. اگر کسی سؤالی درباره ایتالیا داشت، حالا به جوابش رسیده است.»
از این دوئل یکی سربلند بیرون میآید
بشار - نوراللهی؛ رفقا به جان هم میافتند
گزارش
محمدقراگزلو
صمیمیترین دوست بشار رسن در پرسپولیس احمد نوراللهی بود. این دوستی از حدود چهار سال قبل شکل گرفت و پیش آمد تا اینکه همین شش ماه پیش و بعد از فینال آسیا بشار به قطر رفت و این ارتباط نزدیک خراب شد. بشار در طول دوران حضورش در پرسپولیس همیشه از احمد نوراللهی به عنوان یک دوست صمیمی و یک فوتبالیست فوقالعاده یاد میکرد و این دو در سفرهای تیم هم به یکدیگر نزدیک بودند. او حتی جایی به این نکته اشاره کرد که احمد نور بهترین بازیکنی است که کنارش بازی کرده.
البته همانقدر که بشار، احمد نور را قبول داشت و به او احترام میگذاشت، نوراللهی نیز همتیمی عراقیاش را به عنوان یک مهره توانمند شناخته و با احترام از او یاد میکرد هر چند شماره 8 حتی به اندازه بشار هم در لایوهای اینستاگرامی یا جمعهای دوستانه حرف نمیزد و به صورت دیفالت سایلنت بود.
حالا دست روزگار یک بار دیگر این دو را روبهروی هم قرار داده و دیگر از آن تلاش مشترک برای پیروز کردن یک تیم خبری نیست. این بار هر کدام از این دوستان قدیمی تلاش میکنند تا تیم خودشان پیروز شود آن هم در یک عرصه بینالمللی و یک مسابقه فوقالعاده حساس که نتیجه بازی میتواند سرنوشت فوتبال یک کشور و یک نسل را رقم بزند.
عصر سهشنبه بشار رسن در یک بازی حساس روبهروی احمد نور و تیم ملی ایران قرار خواهد گرفت. هر دو نفر جزو نیروهای اصلی تیمهای ملی عراق و ایران هستند و حتماً کادر فنی روی توانمندیهای این دو بازیکن حساب باز خواهند کرد. یک طرف اسکوچیچ از پتانسیل احمد نور خبر دارد و دست او را باز گذاشته تا در مرکز زمین در دفاع و حمله وارد عمل شود و ضمن ریتم دادن به بازی تیمش در هر دو جبهه به خط دفاع و بازیکنان جلوی زمین کمک کند و در سوی مقابل سرچکو کاتانچ با در نظر گرفتن خصوصیات فنی بشار و اینکه به نوعی خلاقترین بازیکن تیمش به حساب میآید حتماً روی کارگشایی او حساب باز خواهد کرد.
دو سال و نیم قبل در جریان بازی ایران و عراق در جام ملتهای آسیا 2019 خبری از احمد نوراللهی در تیم ایران نبود و در شرایطی که عراق برای صعود دنبال برد میگشت بشار روی نیمکت نشست و از شروع نیمه دوم به میدان آمد اما او و همبازیانش نتوانستند از سد بیرانوند بگذرند و بازی بدون گل تمام شد.
10 ماه بعد از آن در امان بازی رفت مقدماتی جام جهانی، در روزهایی که بشار و احمد نور هر دو بازیکن پرسپولیس محسوب میشدند هر دو نفر در ترکیب اصلی تیمهای ملی کشورشان اولین رویاروییشان را تجربه کردند. آن روز در ورزشگاه ملی پایتخت اردن هر دو نفر زمان گرم کردن دو تیم کنار هم با لبخند ایستادند و عکس یادگاری گرفتند اما آخر بازی برعکس بشار، چشم احمد نور پر از خون بود و حسرت.
آنجا احمد نور دومین گل ملیاش را درست در دقیقه 25 ثبت کرد آن هم وقتی که عراق با گل دقیقه 11 علی عدنان پیش افتاده و دنبال یک برد خانگی میگشت. جنگ بشار و نور تا اواخر مسابقه پایاپای پیش میرفت تا اینکه کاتانچ در واپسین لحظات مسابقه رسن را تعویض کرد و به جای او بازیکنی را به زمین فرستاد که سالها قبل حضور در فوتبال باشگاهی ایران را تجربه کرده بود؛ علا عبدالزهرا.
احمد نور اما در زمین ماند تا از نزدیک شاهد گل علا عباس در دقیقه دوم وقتهای تلف شده باشد. گلی که ویلموتس و تیمش را بازنده کرد و در نهایت کاری کرد که امروز تیم ملی برای رفتن به دور بعد مقدماتی جام جهانی زجر بکشد و استرس داشته باشد.
از آن روز تا الان دقیقاً 20 ماه گذشته است. در این 20 ماه احمد نور تبدیل به یکی از سه بازیکن برتر پرسپولیس شده و در پستی که همیشه ترافیک سنگینی در تیم ملی وجود داشت حالا یکی از بازیکنان اصلی و مورد اعتماد اسکوچیچ است. جلوتر از حاجیصفی و عزتاللهی که در تمام سالهای اخیر آن پست را قبضه کرده بودند دراگان به شماره 8 پرسپولیس اعتماد کرده و او در هر سه مسابقه اخیر تیم ملی بازیکن اصلی بوده و تنها در بازی مقابل کامبوج تعویض شده است.
احمد نور که حالا صحبت از همبازی شدنش با بشار در لیگ ستارگان قطر مطرح میشود یک بار دیگر روبهروی دوست قدیمیاش قرار میگیرد و از این دوئل یک نفر سربلند بیرون میآید. بار قبل احمد گل زد اما در نهایت تیم بشار برنده شد اما حالا هم نوراللهی هم تمام پرسپولیسیها دوست دارند حتی اگر نوراللهی گل نزند، بشار بازنده باشد و ایران برنده.
آمار درخشان شماره 23 تیم ملی
کسی میتواند قایدی را متوقف کند؟
تیتر یک
آرمن ساروخانیان
بازی کامبوج آسانتر از آن بود که تیم ملی را به دردسر بیندازد. گلها یکی بعد از دیگری از راه میرسید و اسکوچیچ بدون نگرانی بازیکنان ذخیرهاش را به زمین میفرستاد. با این حال در همین بازی آسان هم ورود مهدی قایدی تفاوت محسوسی به وجود آورد.
از دقیقه 55 که او جانشین قلیزاده شد، حملات تیم ملی ریتم بهتری پیدا کرد. تنها سه دقیقه بعد از ورود او با پاس ماهرانهاش میلاد محمدی را با دروازهبان کامبوج تک به تک کرد تا مدافع چپ تیم ملی گل پنجم را بزند. این سیگنالی به هافبکهای تیم ملی بود تا بازی را به سمت چپ ببرند.
قایدی همیشه کنار خط گزینه آزادی برای پاس بود و اکثر توپهایی که به او میرسید، به موقعیت خطرناکی تبدیل میشد. شماره 23 تیم ملی معمولاً دو بازیکن کامبوج را به سمت خودش میکشید و فضایی به وجود میآمد که میتوانست در آن محمدی یا سرلک را صاحب توپ کند. حالت دوم زمانی بود که قایدی خودش با توپ حرکت میکرد و نظم دفاع کامبوج را به هم میریخت؛ چه زمانی که به سمت نقطه کرنر میرفت و با پاس به عقب انصاریفرد یا کاوه رضایی را راه میانداخت، چه زمانی که با شگرد همیشگیاش به عرض میزد. گل هفتم تیم ملی که از روی نقطه پنالتی توسط انصاریفرد زده شد، نتیجه یکی از همان حرکات عرضی قایدی بود که برای دفاع کامبوج چارهای جز خطا باقی نگذاشت. او دقایقی بعد با حرکتی مشابه توانست پشت محوطه جریمه یک خطا بگیرد که ضربه ایستگاهی را رضایی به زیر تیر افقی دروازه کوبید و فاصلهای با گل نداشت. در نهایت او گل نهم را با یکی از همان دریبلهای سریالی در عرض دفاع و ضربه به زیر طاق وارد دروازه کامبوج کرد.
در 35 دقیقهای که قایدی در زمین بود، تیم ملی توانست 6 گل بزند که دو گل بیشتر از 55 دقیقه نخست بازی است، اما برای بررسی دقیقتر عملکرد قایدی میتوان به آمار متریکا مراجعه کرد. او با وجود زمان کوتاه بازیاش به لطف ساختن یک گل، گرفتن یک پنالتی و زدن یک گل از این سایت نمره 8/73 را گرفته و به عنوان بهترین بازیکن زمین شناخته شده است. در روز برد پرگل تیم ملی تنها جهانبخش، قدوس و میلاد محمدی توانستهاند نمرهای بالاتر از 8 بگیرند و این تأییدی از نمایش درخشان قایدی است. او همچنین توانسته 6 دریبل موفق ثبت کند؛ هنری که او را به بازیکنی بیجانشین برای استقلال و یکی از بهترینهای لیگ برتر تبدیل کرده است.
درخشش این مهاجم با پیراهن تیم ملی اما به بازی کامبوج خلاصه نمیشود. قایدی تا به حال تنها 66 دقیقه برای تیم ملی بازی کرده و در این مدت توانسته دو گل بزند، یک گل بسازد و یک پنالتی بگیرد، یعنی هر 16 دقیقه یک بار روی یک گل تأثیر داشته است. در آستانه بازی با عراق حالا این سؤال به وجود میآید که اسکوچیچ بعد از حضور مؤثر قایدی مقابل کامبوج و آمار درخشان او در تیم ملی چه تصمیمی میگیرد؟
مهدی پس از نمایش درخشان با استقلال در لیگ قهرمانان و دریبلهایی که در شبکههای اجتماعی وایرال شد، هنرش را با پیراهن تیم ملی هم به رخ کشید و احتمالاً در سلسله مراتب ذهنی که مربی کروات از مهاجمانش دارد، چند پله جلوتر آمده است. بعد از قدوس که توانست خودش را به ترکیب برساند، حالا قایدی موقعیت مشابهی دارد و همه منتظر دیدن او در بازی مقابل عراق هستند. البته انتخاب نهایی با اسکوچیچ است و شاید او بخواهد در بازی آخر از قایدی به عنوان یک ذخیره طلایی استفاده کند، ولی عملکرد چند ماه اخیر این مهاجم نشان میدهد که او برای مدافعان آسیایی یک کابوس است و هر مربی که از او چشمپوشی کند در حق خودش و تیمش ظلم کرده است.
امیرحسین صادقی: مددی به درد استقلال نمیخورد
بازیکنان حرفهای ما نسخه عراق را میپیچند
مهدیه دریابیگی
تیم ملی توانست با نتیجهای پرگل تیم ملی کامبوج را شکست دهد و فعلاً با سه پیروزی از دیدارهای اخیر خود منتظر چهارمین بازی است که برای تیم ملی حکم مرگ و زندگی را دارد. شکست تیم ملی عراق میتواند مجوز صعود ملی پوشان را به مرحله بعدی بازیهای مقدماتی صادر کند و از همین حالا تمام نگرانیها متوجه این بازی است. البته با توجه به شرایط ملی پوشان و عملکرد آنها رسیدن به این مهم دور از دسترس نیست و به راحتی میتوانند با شکست تیم ملی عراق به خواسته خود برسند. در خصوص بازی آخر و حساس تیم ملی با امیرحسین صادقی پیشکسوت استقلال و همچنین شرایط کنونی آبی پوشان همکلام شدیم. صادقی مثل همیشه رک و راست و بدون هیچ پردهای صحبت کرد.
تیم ملی ایران یک بازی حساس روز بیست و پنجم خرداد ماه دارد و در صورت برد مقابل تیم ملی عراق میتوانیم به مرحله بعد صعود کنیم. نظرتان در خصوص این بازی چیست و آیا تیم ملی میتواند حریف عراقی خود را شکست دهد؟
من چند وقت پیش در یک برنامه تلویزیونی هم به این نکته اشاره کردم که باید به حال روزهای تیم ملی تأسف خورد که دائماً از خودمان میپرسیم که این تیم را میبرد یا نه؟ چه وقت دیده بودید تیم ملی به این شرایط بیفتد که ما از تیم ملی عراق بترسیم یا در مورد چنین تیمی اظهارنظر کنیم. نکته اینجا است که تازه اول کار است و اگر صعود کنیم باید با کشورهای قدری در مرحله بعد رقابت کنیم تا شاید به جام جهانی راه پیدا کنیم! من دورهای که بازی میکردم دو بار به جام جهانی رفتیم. الان باید تیم ملی آنقدر پیشرفت کرده باشد که تمام برنامهریزیها برای این باشد که در جام جهانی چه حریفانی را شکست دهیم و به مراحل بالاتر برویم نه اینکه در مرحله مقدماتی آن هم در ابتدای کار به این نکته فکر کنیم که میتوانیم عراق را شکست دهیم یا نه. بعد نکته اینجا است که آیا با همین کادرفنی قرار است به مرحله بعد برویم؟!
به نظرتان آقای اسکوچیچ اگر صعود کنیم نمیتواند در ادامه به تیم ملی کمک کند؟
خیر، اسکوچیچ شاید تا حالا خوب نتیجه گرفته باشد اما در ادامه ما نیاز به کادرفنی قویتری داریم. کادرفنی که با درایت انتخاب شود نه با یکسری مسائل که نمیخواهم به آنها ورود کنم! ما مربی مثل کیروش را داشتیم اما حالا نگاه کنید که مربی تیم ملی را چطور و با چه سلیقههایی انتخاب میکنند! به هر حال به نظرم ما نمیتوانیم در ادامه با اسکوچیچ به جایی برسیم. دلخوشی مردم در شرایط فعلی جامعه به ورزش است آن هم ورزشی مثل فوتبال که در کشور ما اینقدر طرفدار دارد. نباید دلخوشی این مردم را با یکسری از بیکفایتیها بگیریم. نکته دیگر این است که تیم ملی ما الان با حضور 10 لژیونر به کارش ادامه میدهد و بازیکنان مستعد در لیگ پشت خط ماندهاند چون یکسری اتفاقات میافتد و گاهاً بعضی از بازیکنان بیکیفیت معلوم نیست چطور سر از تیم ملی در میآورند و بازیکنان مستعد این فوتبال همینطور پشت خط میمانند!
با توجه به مشکلاتی که هست و پیش از این هم درباره آن صحبت شده اما در حال حاضر تیم ملی ما در شرایط حساسی قرار دارد و به دور از هرگونه بحثی باید به فکر این باشیم که فعلاً از این مرحله صعود کنیم و تیم ملی عراق را شکست دهیم.
درست میگویید اما چه چیزی باعث شد تا ما در مقدمه راه اینطور به فکر شکست تیمی مثل عراق باشیم؟! البته این را بگویم آنقدر بازیکنان تیم ملی ما حرفهای هستند که خودشان کار را پیش میبرند اما نباید صعود ما باعث شود که ما این اشکالاتی که در تیم هست را نبینیم. ما در مرحله بعد باید با تیمهایی مثل ژاپن و کره بازی کنیم و اگر از الان فکرکنیم عاجز هستیم در آن مرحله قرار است چه کاری انجام دهیم؟ این سطحینگریها کار را به اینجا کشانده است و باعث تأسف شده است! سطح فوتبال ما خیلی بالاتر از این حرفها است و اگر یکسری مسائل حاشیهای باعث انتخاب سرمربی تیم ملی نشود و ما براساس اصول پیش برویم آن وقت به فکر این میافتیم در جام جهانی تا چه مرحلهای صعود کنیم. اگر در این فوتبال دست یکسری از افراد کوتاه شود و جایگاهی نداشته باشند پیشرفت خواهیم داشت.
پس اعتقاد دارید در این شرایط حساس ما براساس توانایی بازیکنان حرفهای تیم ملی برنده بازی با عراق خواهیم شد؟
بله، شک نکنید. بازیکنان ما آنقدر حرفهای هستند که تیم ملی عراق را ببرند. بازیکنان حرفهای ما نسخه عراق را میپیچند. اصلاً من حریفانی مثل عراق را در حدی نمیدانم که این قدر در موردشان بحث و بررسی شود. ما باید خیلی بزرگتر از اینها فکر کنیم.
این روزها استقلال شرایط بحرانی دارد. بعد از دعوای هیأت مدیره و مدیرعامل استقلال، این روزها صحبت از کسر قرارداد بازیکنان است!
متأسفانه شیوه مدیریت در استقلال کار ما را به اینجا کشانده است. وقتی سیاسیون ورزش را اداره میکنند اینطور میشود. حرف من این است که امثال مددی به درد استقلال نمیخورند. مگر قرار است مهدکودک اداره شود که چنین مدیرانی را در رأس کار میگذارند. چرا مدیرانی که در رأس کار هستند و برای باشگاهها تصمیم میگیرند چنین مدیرعاملی را برای استقلال انتخاب میکنند و آن وقت تیم دیگری را اینطور حمایت میکنند و میلیاردها پول به این تیم تزریق میشود؟! چرا هیأت مدیره استقلال اینطوری انتخاب میشود؟ اجازه دهند چند پیشکسوت دلسوز استقلال در هیأت مدیره حضور داشته باشند و استقلالیها خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند. دل این هوادار به فوتبال و استقلال خوش است. چند سال است که هواداران استقلال را با یکسری مسائل اذیت کردهاند؟
این روزها صحبت از این است که دیاباته و میلیچ هم از اینکه پولشان را نگرفتهاند به شدت ناراضی هستند!
چون این دو بازیکن در استقلال تأثیرگذار هستند آقایان دوست ندارند آنها راضی باشند و برای استقلال بازی کنند، آنها که استقلال را به این روز انداختند این کارها را میکنند تا بازیکنان کلیدی از استقلال بروند اما آقایان سعی میکنند با عوامفریبی مظلوم نمایی کنند. سالها است که تنها داد زدم و خواستم حق این هوادار را بگیرم اما آقایانی که در باشگاه بودند و پول میگرفتند هیچی نمیگفتند اما حالا که دستشان از باشگاه استقلال کوتاه شده با من همنوا شدهاند. تا کی داد بزنیم که دست از سر استقلال بردارید و اجازه دهید این هوادار نفس بکشد. استقلال در این برهه پول میخواهد، بازیکنانش باید تمدید کنند، امکانات این باشگاه کم است. اگر دشمنیها اجازه دهد استقلال هم بتواند به کمک پیشکسوتانش مشکلات را حل کند. چرا اجازه نمیدهند یکی مثل علی نامداری که به فکر استقلال است و خدمت کرده کار کند؟! قلعهنویی، فکری و حالا فرهاد بارها فریاد زدند ما هم فریاد میزنیم که دست از دشمنی با استقلال بردارید و اجازه دهید استقلال به حقش در این فوتبال برسد.
مهاجم آفریقایی با بلیت باشگاه برنگشت
شیخ دیاباته در دسترس نیست
مسئولان باشگاه استقلال جمعهای که گذشت برای میلیچ و دیاباته بلیت رزرو کرده بودند تا این دو بازیکن به ایران بازگردند. میلیچ طبق برنامه باشگاه به ایران بازگشت و روز گذشته با مددی هم ملاقات داشت اما 48 ساعت بعد از مراجعه میلیچ به ایران هنوز خبری از شیخ دیاباته نیست و این بازیکن به ایران برنگشته است. دلیل غیبت دیاباته در تمرینات استقلال مشخص نیست اما برخی گمان میکنند دیاباته هنوز بابت پرداخت نشدن مطالبات خود ناراحت است و به همین دلیل از بازگشت به موقع به تمرینات استقلال خودداری کرده است. استقلال 31 خرداد ماه در تهران مقابل تیم شهرخودرو (پدیده) قرار میگیرد و زمانی در حدود یک هفته تا این بازی باقی مانده است. اگر دیاباته ظرف یکی، دو روز آتی نیز به ایران بازگردد و در تمرینات استقلال حاضر شود، میتواند در این بازی استقلال را همراهی کند اما اگر او بعد از این تاریخ به تمرینات استقلال مراجعه کند و در بازیهای تدارکاتی تیمش شرکت نکند به احتمال زیاد بازی با شهرخودرو را از دست خواهد داد و یا در خوشبینانهترین حالت ممکن میتواند به عنوان بازیکن جانشین در ترکیب اصلی قرار بگیرد. بدون شک حضور به موقع دیاباته در تمرینات استقلال دست فرهاد مجیدی را باز میگذارد تا تیم هماهنگتری را به ادامه لیگ بفرستند. دیاباته یکی از بازیکنان آماده استقلال در فصل نوزدهم محسوب میشد اما این بازیکن در لیگ بیستم عملکرد درخشانی نداشته است.
از پادشاهان مغضوب تراکتور تا مدیری که میتواند هر ماه سرمربی تیمش را عوض کند
دیداری که سرنوشت خطیبی را تعیین میکند
گزارش
وصال روحانی
روز یکشنبه 30 خردادماه تراکتور دیدار بسیار مهمی را پیش رو دارد. در این روز «پرشورهای» تبریزی در ورزشگاه آزادی تهران روبهروی پرسپولیس میایستند تا فاتح سوپرجام باشگاههای کشور چهره نشان بدهد. این دیداری است که مربوط به فصل گذشته میشود و باید قانوناً و بر طبق سنت در اواسط تابستان سال پیش بهعنوان پیش درآمدی بر فصل بیستم لیگ برتر کشور برگزار میشد اما فشردگی وقت و دشواریهای کرونایی و البته بیسیاستیهای فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ تأخیری 9 تا 10 ماهه را در آن اعمال کرد و این مسابقه در شرایطی برگزار میشود که بیش از دوسوم لیگ بیستم هم سپری شده و کل فصل 1400-1399 هم به رغم تأخیر فراوان مرتبط با آن در اواخر مرداد پایان مییابد.
هر میزان بیوقتی و خدشه در روند برگزاری سوپرجام قائل باشیم و هرگونه به این رقابت نگاه کنیم، این جامی است که برای تراکتور و شخص رسول خطیبی از نهایت اهمیت برخوردار است و نتیجه آن میتواند رفتن یا ماندن این مربی در جمع سرخهای تبریزی را مشخص کند. طرفداران خطیبی شاید مدعی شوند او با رساندن تراکتور به مراحل حذفی لیگ قهرمانان آسیا و آن هم بدون تحمل حتی یک شکست در مرحله گروهی، صلاحیت خود را از هر جهت احراز و اثبات کرده ولی واقعیت امر این است که اولاً آن صعود علاوه بر سزاواریهای تراکتور خوشاقبالانه، محصول نتایج ضعیف و دور از انتظاری هم بود که برخی مدعیان دیگر صعود گرفتند.
بهعنوان مثال در دیدار واپسین گروهی که استقلال از آن صعود کرد اگر الدحیل قطر و الاهلی عربستان مساوی نمیکردند و هر دو تیم 9 امتیازی و حذف نمیشدند و چنانچه یکی از آنها (فرقی نمیکند کدامیک) برنده میشدند، تیم برنده با 11 امتیاز همراه با آبیهای تهرانی بالا میرفت و تراکتور که در گروهش 10 امتیاز و دوم شده بود، حذف میشد.
نتایجی ضعیف در میدانهای داخلی
نکته مهم دوم این است که تراکتور با هدایت خطیبی و پس از روی کار آمدن وی (که جانشین مسعود شجاعی شد که خود وی نیز جای علیرضا منصوریان را گرفته بود) به هیچ روی نتایج خوبی در صحنههای داخلی نگرفته است. این تیم چندی پیش در مرحله یکچهارم نهایی جام حذفی تسلیم آلومینیوم و توسط این تیم اراکی که به وسیله منصوریان رهبری میشود، حذف شد و در لیگ نیز هرگز در قامت یک مدعی جدی ظاهر نشده است. تراکتور اگر تمامی 7 بازی باقیماندهاش را ببرد، شاید سهمیه آسیایی هم بگیرد اما با وضعی که این تیم دارد و فقدان یکدستی در آن و با حاشیههای متعددی که در باشگاه مشاهده میشود، رسیدن به این دستاورد نزدیک به غیر ممکن است.
مهمترین و تأثیرگذارترین مسأله حاشیهای تراکتور در سه چهار ماه اخیر قهر و حاشیهنشینی زوج معروف و نامدار اما کمی تا قسمتی رنگ باخته مسعود شجاعی و اشکان دژاگه بوده است. طرف مجادله آنها بهطور آشکار شخص رسول خطیبی است و بدیهی است که تصمیمها و انتخابهای شخصی این مربی به مذاق آنها که کاپیتانهای تیم ملی در گذشته نزدیک بودهاند، خوش نیامده باشد. این بخصوص برای شجاعی صدق میکند که قریب به چهار ماه سرمربی تیم نیز بود و در نقش مربی- بازیکن تراکتوریها را هدایت میکرد و اختیار دار تیم بود و هر موقع صلاح میدید، در هیأت یک مربی از خودش در قالب یک بازیکن هم استفاده میکرد.
کریمی نیامده، رفت
وقتی براساس آن ضرب المثل قدیمی چند پادشاه در یک اقلیم نگنجیدند و شجاعی و دژاگه از سوی خطیبی بهطور غیررسمی به صف مازادها رانده و به نحوی آشکار مغضوب واقع شدند، فضا در تراکتور ملتهبتر شد. خطیبی البته از این دو بازیکن در دیدارهای مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا به طور یک یا دو در میان سود جست اما پس از بازگشت پرشورها به صحنههای داخلی، نخ نازک ارتباط بین دو طرف بهکلی بریده و خطیبی به نیروهایی متکی شد که به اعتقاد وی سبقه و اعتبارشان به آنها اجازه سهمخواهیها را نمیداد و به گمان او منضبطتر بودند. نزول آشکار و شدید مسعود شجاعی طی سالهای اخیر نیز که کمتر نشانی از آن بازیکن 8، 9 سال پیش دارد مزید برعلت شد و خطیبی این بهانه را داشت که با داشتن بازیکنانی با بیلانی بالاتر در کار گلسازی و گلزنی (مانند محمد عباسزاده) دیگر نیاز گذشته به زوج شجاعی و دژاگه وجود ندارد و البته افرادی بوده و هستند که میگویند تراکتور از همان روز اول هم به شجاعی نیاز نداشت و هزینه سنگین جذب او را به روایتی دور ریخته است.
وقتی یک ماه پیش گفته شد که به تصمیم مدیریت تراکتور، فیروز کریمی تحت عنوان مدیر فنی جذب این تیم شده، به نظر میرسید التهابها و کمبودهای فنی تیم تبریزی و فقدان حمایت یکپارچه از خطیبی اثر خود را گذاشته و فیروز را آوردهاند تا با اولین تکان بعدی جانشین خطیبی کنند اما کریمی به محض برآورد دقیق موضوع و سردرآوردن از شرایط نامعلوم باشگاه با بهانه کردن مسائل مختلف و منجمله مشغولیتهای وقتگیر شرکت در برنامه تلویزیونی پر های و هوی «ستارهساز» از مسئولیت تازه خود گریخت و دیگر در اردوی تراکتوریها آفتابی نشد.
سؤالهای بیپاسخ
رفتن سریع کریمی البته به معنای محکمتر شدن جای خطیبی نبوده و این نتیجه سوپرجام فوتبال کشور و سپس یکی دو بازی اول تراکتور در بازگشایی لیگ برتر بیستم است که حکم میکند او باید برود یا بماند. در رأس تراکتور مدیری ایستاده است که حتی از تغییر هر ماه یک بار سرمربی تیمش ابایی ندارد و در دورانی که از زمامداریاش در این باشگاه میگذرد، حدود 15 سرمربی ثابت و موقتی را سر کار آورده و در یک چشمبههم زدن برکنار کرده و هنوز هم هیچکس نفهمیده معیارهای «زنوزی» از این تغییرات چیست و چه چیزی را از مربیانش میخواهد.
اگر خارجیها خوباند، چرا وی حتی یکی دو ماه هم پای توشاک ولزی و دنیزلی ترکیهای نایستاد و اگر لیکنز بلژیکی به درد میخورد چرا او را حفظ نکرد و چنانچه از میان وطنیها تقوی و الهامی راه کسب نتایج لازم را میدانستند، چرا از آنها حمایت نکرد. برای چنین مدیری برکناری خطیبی نیز در یک چشمبههمزدن وبا یک «بشکن» هم امکانپذیر است و او هیچ ابایی از خلع منصوریان هم نداشت و آن هم در حالی که به وی فقط پنج هفته در شروع فصل جاری وقت داد و در آن زمان وضعیت تراکتور نه به دار بود و نه به بار.
مجموعه این عناصر به روشنی نشان میدهد، نتیجه بازی بشدت به تأخیر افتاده سوپرجام فصل گذشته چه تأثیر سریع و کلانی در تعیین جایگاه خطیبی دارد و اگر پرسپولیس فاتح هر سه دوره قبلی سوپرجام، کاپ متوالی چهارمش را هم ببرد، بسیار بعید است که خطیبی حتی در شروع تیرماه همچنان مصدر کار باشد و نه تنها برف تبریز را در قامت سرمربی تراکتور نبیند بلکه گرمای ملایم تابستان آن را هم تجربه نکند و بلافاصله سر از گوشه دیگری در لیگ برتر و بخصوص «لیگ یک» درآورد.
بالاخره وزنهبرداران اعزامی به المپیک معرفی شدند
هاشمی و داودی به جای طلاییهای ریو
رضاعباسپور - پروسه طولانی و پر فراز و نشیب امتیازی وزنهبرداری برای کسب سهمیه المپیک 2021 توکیو با حذف قطعی کیانوش رستمی و سهراب مرادی دو وزنهبردار طلایی ایران در بازیهای المپیک 2016 ریو از گردونه امتیازی المپیک توکیو و رسیدن علی هاشمی و علی داودی به دو سهمیه ایران در اوزان 109 و 109+ کیلوگرم در این آوردگاه بزرگ تمام شد. حذف دو اسطوره و چهره شاخص وزنهبرداری ایران که هر دو بواسطه گرههای کوری که در مسیرشان ایجاد شد از رسیدن به توکیو محروم شدند. در عوض دو بلیط توکیو برای دو وزنهبردار جوان و باانگیزهای ثبت شد که مطمئناً میتوانند در بازیهای المپیک پیشرو جزو مدعیان کسب مدال و عناوین ارزشمند المپیکی باشند. تا همین یکی دو روز پیش هم مدیریت فدراسیون وزنهبرداری معتقد بود که در حال رایزنی با مسئولان فدراسیون جهانی وزنهبرداری برای حل شدن شرایط سهراب مرادی و قرار گرفتن او در لیست نفرات راه یافته به بازیهای المپیک است اما روز گذشته فدراسیون جهانی با انتشار لیست نهایی نفرات راه یافته به بازیهای المپیک 2021 توکیو در اوزان هفتگانه، آب پاکی را روی دست مسئولان فدراسیون ریخت. چشم انتظاری سهراب مرادی و کیانوش رستمی هم برای حل شدن مشکل و موانعی که سر راه المپیکی شدنشان ایجاد شده، در حد حرف بوده است.
داودی امیدوار برای نایب قهرمانی، هاشمی در گروه مرگ
بیرون آمدن نام علی هاشمی و علی داودی در اوزان 109 و 109+ کیلوگرم تقریباً بعد از رقابتهای جهانی 2019 تایلند و ناکامی کیانوش رستمی و سهراب مرادی در جبران امتیازات المپیکی از دست رفته برای رسیدن به جمع 8 وزنهبردار برتر در دسته وزنی 96 کیلوگرم، قابل پیشبینی بود زیرا هم هاشمی و هم داودی در دو، سه سال گذشته روند رو به رشد و صعودی را در رقابتهای مختلف و تورنمنتهای امتیازی گلد و سیلور بازیهای المپیک 2021 توکیو طی کرده بودند. به همین دلیل هر دو وزنهبردار حتی قبل از رقابتهای آسیایی 2021 ازبکستان که همین چندی پیش در تاشکند برگزار شد و حکم رقابت طلایی گزینشی المپیک را ایفا میکرد هم تکلیفشان در دو وزن المپیکی ذکر شده کاملاً شفاف و روشن بود و معلوم بود که آنها با توجه به قرار گرفتن در جمع چهرههای برتر اوزان خود مجوز حضور در بازیهای توکیو را دریافت کردند و مانعی برای اعزام به این دوره از بازیهای ندارند. فقط تعللی که در معرفی قطعی علی هاشمی به عنوان نماینده المپیکی وزنهبرداری ایران در توکیو صورت گرفت به خاطر خارج شدن ملیپوش 109 کیلویی کشورمان بعد از اردوی اهواز از شرایط آرمانی و فاصله گرفتن او از تمرینات و تورنمنتهای (آسیایی ازبکستان و گزینشی کلمبیا) بود که کادرفنی برای ملیپوشان المپیکی در نظر گرفته بود. ضمن اینکه شرایط سهراب مرادی و کیانوش رستمی هم برای خداحافظی یا حضور در المپیک قطعی و مشخص نشده بود. به همین دلیل آن موقع نام هاشمی کنار داودی به عنوان المپیکیهای حتمی اعزامی وزنهبرداری به توکیو اعلام نشد. به هر روی حالا این دو وزنهبردار نماینده قطعی ایران در ژاپن هستند. آنها در اوزان 109 و 109+ کیلوگرم برای کسب سکوی افتخار و مدال المپیک باید به مصاف بهترینهای دنیا بروند. البته قطعاً گروهی که علی هاشمی در آن قرار گرفته بواسطه حضور رکوردداران حال حاضر دنیا و مدعیان نامدار این رشته مثل مارتیروسیان ارمنستانی، اکبر ژورائف ازبک رکورددار فعلی دنیا در این وزن یا ستارههایی همچون آرتور پلینسکی از لهستان، تیمور نانیف از روسیه و... تبدیل به گروهی سخت و دشوار برای کسب سکوی المپیک شده که میتوان نام این گروه را «گروه مرگ» در بازیهای المپیک 2021 توکیو نامید.
هر چند هاشمی هم دو بار قهرمان وزنهبرداری جهان در این دسته وزنی و دسته 102 کیلوگرم که وزن غیرالمپیکی است شده است. او سابقه حضور در المپیک 2016 ریو را هم در کارنامه خود دارد و اگر در شرایط آرمانی باشد بدون شک وزنهبردار مفت بازی نیست که از مدال المپیک به راحتی عبور کند.
در دسته فوقسنگین (109+ کیلوگرم) هم علی داودی بواسطه خط خوردن (گورمیناسیان ارمنستانی) از لیست نهایی ارمنیها بعد از غول گرجستانیها یعنی لاشاتالاخادزه هم اکنون شانس مسلم کسب مدال نقره بازیهای المپیک است و از نظر امتیازی در رده دوم بهترینهای فوقسنگین دنیا قرار دارد. مدال نقره المپیک در دستان داودی است. بنابر این حالا دیگر همه چیز بستگی دارد به کادرفنی و مدیریت وزنهبرداری که این جوان آیندهدار را چگونه برای المپیک مهیا کرده و از نظر انگیزشی او را برای تصاحب مدال ارزشمند نقره المپیک آماده کنند.
وقتی فراموش میکنیم برای چه به لیگ ملتها رفتهایم
تحلیلهای غلط!
گزارش
محسن آجرلو
1. خیلی وقتها برای درک شرایط و داشتن تحلیل درست، تنها نیاز است آن عینک همیشگی و جهتدارمان را در بیاوریم و فقط آنچه که هست را به طور دقیق و واضح ببینیم. به دور از تمام پیشداوریها، افکار جهتدهی شده و اطلاعات قدیمی که امروز و یا حداقل در این برهه ارزش خود را از دست دادهاند. در ظاهر شاید دیدن واقعیت موجود کار سادهای باشد اما برداشتن همان عینک قدیمی که گاهی یادمان میرود روی چشممان قرار دارد، به سختترین کار دنیا تبدیل میشود.
2. تکرار جملات و به زبان آوردن نکاتی که دهها بار گفته شده، یکی از ناخوشایندترین کارهاست. هم برای گوینده و هم شنونده. با این حال خیلی وقتها ناگزیریم و راهی جز شروع صحبت با یک حقیقت گفته شده نداریم. حقیقت تکراری مورد بحث در این نوشته هم هدف تیم ملی والیبال در لیگ ملتهاست. هدفی که هم پس از جلسه سرمربی تازهوارد با رئیس فدراسیون مطرح شد، هم در کنفرانس خبری چند باری مطرح شد و هم در هفتههای گذشته بارها و بارها از روی کارشناسان، مجریان و گزارشگران تکرار شده است. حالا دیگر اکثریت والیبالدوستان میدانند هدف تیم ملی در لیگ ملتها نتیجهگیری نیست! حالا هر چه که هست (که در این مطلب در درجه دوم اهمیت است) در ادامه بدان اشاره خواهیم کرد.
3. وقتی قرار بر این نیست که ما در لیگ ملتها دنبال نتیجهگیری باشیم، اشتباهترین کار ممکن این است که مبنای تحلیلها و برداشتهای ما از عملکرد تیم ملی نتایج باشد! درک و فهم این گزاره شاید خیلی ساده باشد اما در سه هفته گذشته در لیگ ملتها بارها دیدیم که دقیقاً معیار خوشحالی یا ناراحتی بسیاری از کارشناسان هم از عملکرد تیم ملی همین نتایج بوده است! وقتی قرار بر این نیست که به دنبال نتیجه باشیم، چرا باید برایمان اهمیت داشته باشد که تیم دوم آمریکا را سه بر صفر بردیم یا بازی در ست پنجم را به آلمان و صربستان واگذار کردیم؟ چون مبنای همیشگیمان این است که از برد خوشحال باشیم و از باخت ناراحت؟ درست اما دیگر نباید دنبال مبنای تحلیلهایمان بگردیم و ببینیم چرا باختیم؟
4. قرار شد تا به هدف تیم ملی هم بپردازیم. هدف آن چیزی است که سیاستگذارهای تیم ملی یعنی رئیس فدراسیون و سرمربی تعیین کردهاند. آنها هم چند باری گفتهاند که در لیگ ملتها قرار است در کنار برگزاری چند دیدار تدارکاتی (به لفظ و بار معنای این کلمه دقت شود)، بازیکنان جوانتر ایران هم میدانی برای بازی پیدا کنند تا بیشتر محک خورده و برای رویدادها و یا سالهای بعد آماده شوند. پس به این ترتیب واضح است که اگر قرار است عملکرد تیم ملی در ایتالیا را نقد کنیم، باید ببینیم که آیا در راه رسیدن به این هدف قرار دارد و یا حداقل به سوی آن حرکت میکند یا خیر؟ نه اینکه از پنج برد پشت سر هم سرخوش شویم و مدام از آلکنو و بزرگیاش بگوییم و حالا بعد از دو باخت به صربستان و آلمان – انگار که دنیا به آخر رسیده باشد – از یک طرف میلاد عبادیپور را به عنوان یکی از بهترینهای ایران تخریب کنیم و سعی کنیم از کار مربی روس ایراد بگیریم!
5. خب آیا در راه هدف هستیم و به آن رسیدهایم؟ هدف ایران دو بخش بود، یکی بازی دادن و آزمون خوب جوانها و دیگری رقابتهای تدارکاتی. در مورد هدف اول شاید کسی پیدا نشود که نمره نزدیک به بیست را به آلکنو ندهد. تقریباً تمام نفراتی که به همراه تیم ملی به ریمینی رفتهاند، زمان قابل توجه و مبسوطی برای بازی دریافت کردند و حتی با وجود اشتباه هم –حتی اگر تعویض شدند- به بازی برگشتند. پس در باب نیمی از هدف شاید یکی از بهترین تجربههای تیم ایران در لیگ ملتها اتفاق افتاده و چهرههای جدیدی مانند سعادت، آرمان و میثم صالحی و حتی اسفندیار و کاظمی به شخصیت قابل توجهی در تیم ملی رسیدند.
در مورد هدف دوم اما اگر استنباط ما از ترکیب اصلی تیم ملی در المپیک همان ترکیب گذشته یعنی (معروف، غفور، موسوی، عبادیپور، حضرتپور) به همراه یک دریافت کننده و سرعتی دیگر باشد، چنین ترکیبی هنوز در لیگ ملتها به طور کامل و در چند مسابقه به میدان نرفته. اتفاقی که البته مصدومیت معروف در ابتدا و غفور و عبادیپور در ادامه کار هم در آن بیتأثیر نبوده. کما اینکه غفور هنوز هم درگیر کتف مصدوم خودش است و مشخص نیست بتواند در هفتههای آتی هم به میدان بیاید. اینها تازه برداشت ما از ترکیب تیم ملی در المپیک است و شاید آلکنو با دیدن نمایش خیرهکننده برخی از جوانهای ایران، تصمیم داشته باشد از ترکیب متفاوتی در توکیو استفاده کند.
6. تمام این هشتصد و اندی کلمه برای برداشتن همان عینک همیشگی «برد خوب است و باخت بد است» نوشته شد. البته که هنوز هم این گزارهها پابرجاست اما گاهی واقعاً اهمیتی ندارد که میبازی یا میبری! همه اینها را گفتیم برای اینکه حواسمان باشد تیمی که به ایتالیا رفته -اگر هم در مواقعی سعی کند برنده باشد- هدف دیگری را دنبال میکند و قضاوت و تحلیلهایمان را بگذاریم بر مبنای همان هدف. حالا اینکه رقبایمان با چه ترکیبی آمدهاند، چقدر بازی را جدی گرفتهاند و یا چه نتایجی به دست آمده، در درجات بعدی اهمیت قرار دارد و شاید تنها ارزش خبری داشته باشد.
دریافتهایی برای تصمیمگیری در آینده از بازی با عراق
سرنوشتساز، نه فقط برای صعود
سرمقاله
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
در صورت صعود ایران از گروه C مرحله مقدماتی مسیر جام جهانی، کیفیت بازی ایران مقابل عراق در تصمیماتی که برای آینده تیم ملی گرفته میشود، بسیار اثرگذار است. دراگان اسکوچیچ همزمان که برای صعود تیم ملی از این گروه میجنگد، برای بقای خود در تیم ملی نیز آزمایشی را سپری میکند که آینده حرفهای او را رقم میزند.
۳ بازی که دو حریف هنگکنگ و کامبوج بودند و حریف سوم هم بحرینی بود که با غول تخیلی رسانههای فارسی فاصلهای عمیق داشت، نمیتواند برای تحلیلهایی که در تصمیمات آینده نقش دارند، نشانههای کافی به دست دهد اما بازی چهارم مقابل عراق است که سرکو کاتانچ، سرمربیاش کریخوانی را با این عبارت شروع کرد: «ایران با فرصت گلزنی هنگ کنگ را شکست نداد بلکه با اتفاقات برنده بازی شد.» عراق اگرچه تا امروز صدرنشین گروه C است اما نمیتوانیم این تیم عراق را با کیفیتی که از فوتبال عراق در چندین مقطع تاریخی دیگر دیدهایم، بسنجیم. این عراق که زبان به کری هم باز کرده، خود میداند که برای صعود به جام جهانی در دور بعدی بازیها مثل ایران چه مسیر سختی را پیش رو دارد. کاتانچ اما شاید بیراه هم نگوید. کری او بیمعنا و کودکانه نیست. تیم ملی ایران بازی به بازی شکل میگیرد و اسکوچیچ در این تورنمنت مشغول تیمسازی است. در هر بازی مشکلات خود را پیدا میکند و باید دید از پس حل مشکلات فنیاش برمیآید یا نه. تکلیف بسیاری از پرسشهای فنی درباره تیم ملی نیز در این ۴ بازی روشن نخواهد شد. خط دفاع تیم ملی تا امروز محک جدی نخورده و میتوان با سلیقه اسکوچیچ در انتخاب مدافعان وسط و کناری بحث داشت. در بازی با هنگکنگ و بحرین و کامبوج هرگز فرصتی فراهم نشد که خط دفاع اسکوچیچ را بسنجیم یا با ایدهاش در دفاع بیشتر آشنا شویم و انتخابهایش را بررسی کنیم. مثل این موضوع، بحثهای دیگری هم مطرح است؛ کیفیت گردش توپ در خط میانی تیم ملی و اینکه چیدن بازیکنان به سلیقه اسکوچیچ و مهمتر اینکه شیوه و سیاق بازیاش و همخوانی سیستم با مهارت بازیکنان چقدر در بازیهای سخت برای موفقیت کافی است؟ تیم ملی شاید در بازی با عراق به بعضی پرسشها درباره خودش پاسخ دهد و بعضی همچنان بیپاسخ بماند.
حساسیت بازیهای ما در گروه C پس از آنکه میزبانی را از دست دادیم و نتایج ناامیدکننده دور رفت، این فرصت را برای فوتبال ایران باقی نگذاشت که بر اساس آینده سختی که برای صعود به جام جهانی در دور بعدی بازیها داریم، پیش برویم. ما در یک گروه ۶ تیمی باید با قدرتهای درجه یک آسیا برای صعود به جهانی بجنگیم. اما تردیدهایی که در صعود ایران از همین مرحله مقدماتی وجود داشت، بحث درباره آینده را بیمعنا کرد. کیفیت بازی ما مقابل عراق میتواند در تصمیمات آینده فدراسیون فوتبال درباره تیم ملی نقش مهمی داشته باشد و بعد از صعود از این مرحله، با آغاز داستان تیم ملی برای صعود به جام جهانی مواجهیم.
دراگان اسکوچیچ به جز پروژه صعود از گروه C، پروژه ساخت شخصیت یک سرمربی برای تیم ملی ایران را هم در دست دارد. در بازی با عراق این پروژه به سرانجام میرسد. یا با اسکوچیچ به ادامه فکر میکنیم و یا بدون اسکوچیچ بازهم به آینده امیدوار میمانیم. اما اسکوچیچ از اهمیت بازی با عراق باخبر است، یک بازی سرنوشتساز، نه فقط برای صعود.
به عراق احترام میگذارم، ولی باید آنها را ببریم
قایدی: سبک بازیام شبیه خداداد عزیزی است
مهدی قایدی مقابل کامبوج تنها 35 دقیقه بازی کرد، ولی در همین زمان کوتاه با نمایش فوقالعادهاش همه را تحت تأثیر قرار داد. یک گل، یک پاس گل و گرفتن یک پنالتی بخشی از فستیوال حرکات تکنیکی او در این بازی بود.
قایدی درباره زدن دومین گل ملیاش به سایت فدراسیون فوتبال گفت: «خدا را شکر میکنم که توانستم دل مردم را شاد کنم. توانستیم با یک بازی خوب و نتیجه خیلی خوب، با یک روحیه خوب برای بازی با عراق آماده شویم. زدن گل ملی شور و هیجان خاصی دارد و خدا را شکر میکنم که توانستم دومین گل ملی و اولین گل ملی رسمیام را بزنم.»
پس از گل قایدی تمام بازیکنان روی سکو خوشحال شدند و به نظر میرسد که او به چهره محبوب اردوی تیم ملی تبدیل شده است. مهدی در این باره گفت: «همه دوست داشتند من گل بزنم، نظر لطف آنهاست. خوشحالم که توانستم بچهها را خوشحال کنم. بودن در کنار بازیکنان تیم ملی افتخار است و انشاءالله که تیم ببرد. این از همه چیز مهمتر است.»
قایدی در مورد بازی حساس سهشنبه مقابل عراق گفت: «خدا را شکر توانستیم با یک پیروزی خوب برای این بازی آماده شویم و امیدوارم عراق را هم ببریم. به تیم عراق احترام میگذارم ولی حتماً باید امتیاز کامل را در آن بازی بگیریم تا به عنوان تیم اول به دور بعد صعود کنیم.»
مهاجم بوشهری تیم ملی در مورد صحنهای که با وجود تک به تک بودن به کاوه رضایی پاس داد هم گفت: «بله آن موقعیت را به کاوه دادم. پاس گل دادن را بیشتر دوست دارم. اگر خودم تنها بودم، شوت میزدم ولی به کاوه پاس دادم. حتی کاوه هم به من گفت غافلگیر شده است از اینکه پاس دادهام.»
او درباره مقایسه خودش با مهاجمین سابق تیم ملی و اینکه سبک بازی او بیشتر شبیه چه کسی است، گفت: «خیلیها میگویند شبیه به خداداد عزیزی بازی میکنم. خودم هم همین نظر را دارم. نسل پیشین فوتبال کشورمان مثل آقایان عزیزی، دایی و امثال آنها، یک نسل طلایی بودند و امیدوارم ما هم بتوانیم جا پای آنها بگذاریم و اسممان جاویدان شود.»
او درباره رقابت در تیم ملی گفت: «رقابت در تیم ملی سخت است، ما همه تلاشمان را برای موفقیت تیم ملی انجام میدهیم. از مردم میخواهم ما را دعا کنند، ما را تنها نگذارند تا این بازی را با برد پشت سر بگذاریم. »
قایدی یکی از کسانی است که نتیجه بازی با بحرین را درست پیشبینی کرده بود؛ «بله من گفتم 3 بر صفر میبریم و حتی اسم گلزنها را هم گفتم ولی نشد. من گفتم طارمی، آزمون و خودم گل میزنیم ولی خودم موفق نشدم و دو گل را آزمون زد و یک گل را هم طارمی.»
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو
کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به «ایران ورزشی» بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.
مجری :
شرکت نوآوران تارنماگستر